استفاده از ظرفیت اخلاق
برای اینکه بتوان مردم را ملتزم به حفظ محیط زیست کرد باید به جای تکیه بر قواعد حقوقی به ترویج قواعد اخلاقی مربوط به محیط زیست پرداخت. اگر چه جرایم و مجازاتهای مربوط به محیط زیست نقش بزرگی در کاهش آسیب به محیط زیست دارد، اما اگر مردم از دورن خود را ملتزم به احترام به محیط زیست ندانند از دست قوانین و مقررات هم کاری ساخته نخواهد بود.
بايد گفت كه اخلاق زيست محيطي حالنگر و آيندهنگر است؛ چرا كه علاوه بر امروز، نسلهای فردا را نيز مورد توجه قرار می دهد و اين همان موضوعی است كه اصل ۵۰ قانون اساسي جمهوری اسلامی ايران به آن تاكيد می كند؛ در اين اصل آمده است كه «در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست كه نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میشود. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن كه با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا كند، ممنوع است.»
درست همين جاست كه پاي حقوق به ميان ميآيد. قانون براي حمايت از محيط زيست شروع به وضع بايدها و نبايدهايي ميكند و نهادهايی را برای نظارت بر اجراي اين تكاليف و حقوق پيشبينی می كند و از سوي ديگر با پيشبينی مكانيزمهای بازدارندهای كه غالبا از جنس مجازات هستند، سعی می كند اجراي كامل آن را تضمين كند. بدين ترتيب بسياری از گزارههای اخلاقی که شكل بايد و نبايد می گيرند لباس قانون به تن می كنند و نقش جدی تری برای حفاظت از زيست بوم آدمی بازی می كنند.
ارسال دیدگاه